یاموسی الرضا (ع)
26 دی 1394 توسط زهرا عبدالملکی
شبى تنها
میان این همه رؤیا
تو را دیدم …تو را با قامتى زیبا
میان دشتى از گلها
کنارت بحر آبى رنگ
و دستانت پر از گلبوته هاى نور
پر از گلبرگ یاس و سوسن و مریم
و من سر تا به پا حیرت
دلم سنگین از این غمها
از این دنیا
که ناگه
آهویى رعنا
در آغوش تو شد آرام
صدایى از دل دریا
چنین مى خواند :به قربان پناه گرمت اى مولا
تمام صورتم را اشک ها پر کرده بود!
آرى چنین رؤیا مرا واداشت
که بنویسم:
به قربان پناه گرم تو آقا