شش گوشه 24 مهر 1394 توسط زهرا عبدالملکی دلم آغوش می خواهد … از آن ها که بشود نزدش بی پروا بغض شکست و بارید از آن آغوش هایی که خمار بروی و مست برگردی مثل همان آغوشی که شب آخر ، شده بود همه ی پناهِ دلِ بی پناهِ یک خواهر دلم آغوش می خواهد … یک آغوش شش گوشه … مطلب قبلیمطلب بعدی