نـــــــــــــــور کوثـــــــــــــــــــــر

انتظار را باید از

مادر شهید گمنام

پرسید …

ما چه میفهمیم معنی دلتنگی را…

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم/ در ره عشق جگردار تر از هر مردیم/

هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را / دور سید علی خامنه ای میگردیم

مهمانم امشب ای دل در خانه رقیه

او شمع باشد و ما پروانه رقیه

ما آشنای عشقیم مست صفای عشقیم

بیگانه است با ما بیگانه رقیه

دائم به جُنب و جوش است سر تا به پای هوش است

هر کس شود به عالم دیوانه رقیه

زاهد تو باش عاقل هوشیار در مسائل

من مستم و به دستم پیمانه رقیه

زینب که می شناسید در امتحان نلرزید

او هست استاده فرزانه رقیه

بر دختِ سه ساله؛ بر رقیّه صـلوات

با خامنه ای کسی نگردد گمراه

او در شب فتنه می درخشد چون ماه

در هر نفسم برای او می خوانم

لا حول و لا قوه الا بالله

سال هاست که سر ِ راه ِ مُسافرانِ کــربــــلا می ایستمُ

تــو را بــو می کِشَم!

یـک گوشـه می روم و فقط ” گــــریـــــــــــــــــه ” می کنم